غریبه...







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





نفسم....

 

نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هرچه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابي هرگز
گوشه چشمي هم
بر فراموشي اين دخمه نينداخته است
اندر اين گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعي خاموش شده
باد رنگيني در خاطرمن
گريه مي انگيزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد مي گريد
چون دل من که چنين خون ‌آلود
هر دم از ديده فرو مي ريزد
ارغوان
اين چه راز ي است که هر بار بهار

با عزاي دل ما مي آيد ؟




"هوشنگ ابتهاج"



نظرات شما عزیزان:

نجلا
ساعت20:35---25 خرداد 1391

می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!


pejman
ساعت11:42---25 خرداد 1391
ای که تو با چشمهای نازت ، دیوانه کردی قلبم را ،نگاهی هم به قلب من بینداز

ای که تو با ناز نگاهت ، دیوانه کردی چشمانم را ،حس کن هوای نفسهایم را ...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط Maryam در 21:23 | |